توضیحات
《شما را توی کشو میگذاشتم. شما نام آنجا را دخمه گذاشته بودید. دخمه تاریک بود. دوست داشتید شما را از دخمه بیرون بیاورم. برای نجات شما خیلی راه را رفتهام. چاره کار را در این دیدم که مهاجرت کنم. برای رهایی شما مهاجرت کردم. شما سنگ قبر بینام و نشان من بودید. سنگ قبرها بیشترشان نام و نشان داشتند و رویشان نوشته شده بود: طلوع دل انگیز غروب غم انگیز. شما فاقد طلوع بودید.》
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.